سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منتظران مهدی

امروز روزه اول محرم است.

اولین روزه خدایی شدن.

اولین روزه سیاه پوش شدن اسمان ها و زمین.

و روزی که فرشتگان تا 29 روز بعدش یک ریز میگریند...!

و خدا لبیک میگوید هر نفسی را که بوی حسین بدهد...

 پس همه با هم بگوییم:

                 یا حسین...


نوشته شده در پنج شنبه 91/8/25ساعت 3:55 عصر توسط SHAGHAYEGH PAZOKI نظرات ( ) |

در زبانش سخن چون نور جاری است و انگار این حادثه تکرارناشدنی است.

 سخن از غدیر است و عید غدیر.

عید الله‌اکبر، یوم‌العباده، عید اهل‌بیت محمد(ص)، یوم‌القیامه، اشرف‌الاعیاد، یوم عید شیعتنا، یوم نشر العَلَم، و...

سخن از چنین روزی است.

روزی که برای یک تاریخ کافی است تا به آن افتخار کند.

http://s2.picofile.com/file/7177940107/ghadir.jpg

دست   در  دست   یدالله  در   غدیر خم   نبی                            

  با  کلام  ایزد  از مدح  تو دم زد یا علی

روز رحمت، روز عشق و روز فیض است این غدیر         

اکفیانی  ،  اکفیانی  ،  یا  محمد  یا علی

روز   کامل  گشتن   دین   است   و   اتمام    نعم                          

  هیجده   ذیحجه  یعنی  ، عید پیروز علی

 

ده سال از هجرت پیامبر از شهر مکه به مدینه می گذشت، حضرت محمد ( ص ) کارهای

زیادی برای انتشار دین خدا کرده بود و اکنون می خواست به حج برود.

خبر تصمیم پیامبر بر عزیمت به سفر حج و اینکه این سفر حجه الوداع است انبوهی از

مسلمانان مشتاق به زیارت پیامبر را بر آن داشت تا خود را برای انجام مراسم حج در

رکاب رسول خدا ( ص ) به مکه برسانند.

اعمال حج در روز دهم ذیحجه ( روز عید قربان ) با قربانی کردن گوسفند به پایان رسید و

کاروانیان خود را برای بازگشت آماده کرده و همراه پیامبر از مکه خارج شدند.

.....کاروان همچنان در بیابان خشک و سوزان پیش می رفت، در روز 18 ذیحجه ،

نزدیکیهای ظهر بود که به محلی به نام ( غدیر خم ) رسیدند و از اینجاست که راه مردم

مدینه و مصر و عراق از هم جدا می شود.

.....در اینجا ناگاه فرشته ی وحی بر پیامبر اکرم ( ص ) نازل می شود و آخرین دستور را از

جانب پروردگار به پیامبر ابلاغ می کند.

ای پیامبر آنچه را که ازپروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر چنین نکنی مثل آن است

که دستور خدا را اتجام نداده ای و در این راه از هیچ چیز و هیچ کس بیم نداشته باش که

خداوند تو را از شر مردم  حفظ می کند.

در زیر تابش آفتاب سوزان دستور توقف کاروانها داده میشود و انها که جلو رفته اند

بازگردانده می شوند و انها که هنوز نرسیده اند فرا خوانده می شوند، و باید که چنین

دستوری را همه بشنوند. لبهای کاروانیان به آهستگی نجوا می کند: خدا فرمانی داده

است ....

همگان در انتظار فرمان با شور و التهابی که همواره در چنین مواردی رخ می نمود باقی

می مانند. بالغ بر صد هزار نفر در آن صحرای سوزان جمع بودند، آنگاه  نماز ظهر  را به

جای آوردند و بعد از جهاز اشتران منبری را بر افراشتند آن حضرت بر بالای منبر قرار

گرفتند و به ایراد خطبه پرداختند. سفارشهای لازم را یکی پس از دیگری به آنها نمودند،

آنگاه پیامبر فرمودند:

انی تارک فیکم الثقلین ، کتاب الله و عترتی اهل بیتی. ما ان تمسکتم بهما لن تضلو ابدا

و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض

و اما دو چیز بزرگ و پر ارزش را به جا می گذارم، این دو هرگز از هم جدا نمی شوند، این

دو یکی کتاب خدا ( قرآن ) است و دیگری اهل بیتم و خاندان من مبادا این دو چیز گرامی

را از دست بدهید.

پس از آن به مقام و فضایل امیر المومنان علی ( ع ) اشاره فرمود و آنگاه فرمود:


( من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

وانصر من نصره واخذل من خذله ......)

هر کس من مولای اویم پس علی من و یاری فرما آن کس که او را یاری می کند و خوار

کن آن کس که او را رها می کند .....

و در پایان هم از حاضرین خواست تا این ابلاغ مهم را به انها که از این جمع غایبند، ابلاغ

کنند.

پس از اتمام خطبه، حاضران دسته دسته با امیر مومنان علی ( ع ) بیعت کردند. در این

زمان بود که بار دیگر پیک وحی بر فرستاده محبوب پروردگار نازل شد و این آیه را فرود

آورد:

الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.

امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم، و دین اسلام را برای شما

پسندیدم .....

آنگاه پیامبر ( ص ) فریاد بر آورد: الله اکبر ...... دین خدا کامل شد و پروردگار به رسالت من

و امامت علی پس از من خشنود گشت و اینگونه حساسترین حماسه ی جاوید پس از

بعثت رسول اکرم ( ص ) محقق شد و خورشید فروزان ولایت طلوع کرد تا آنها که در پی

هدایتند بدین سو رو آورند.

فارغ  از  هر  دو  جهانم  ،  به گل  روی علی      

           از  خم  دوست  جوانم ،  به خم موی علی

طی کنم عرصه ی ملک و ملکوت از پی دوست  

       یاد  آرم  به  خرابات ،  چو  ابروی  علی


نوشته شده در جمعه 91/8/12ساعت 3:13 عصر توسط SHAGHAYEGH PAZOKI نظرات ( ) |

مولای من مهدی جان :

 

دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی

     صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی

               شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین

                   بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی!

 

      

 


نوشته شده در سه شنبه 91/8/2ساعت 5:6 عصر توسط خانم رضوانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak